اول از همه سپاس بیکران از خداوند متعال، از اینکه سعادت جهاد در راهش را به حقیر ذلیل عطا فرمود، ادعیه مرا اجابت فرمود و مرا در جوار قربش پذیرفته و دوم سپاس و قدردانی از والدین گرامیم، از این که مرا در جهت حق تعالی تربیت کردند و قواعد و احکام اسلامی را به من آموختند .
امت حزب الله ! بدانید که امروز یک لحظه غفلت از اسلام و جریان های سیاسی راجع به اسلام و مسلمین ضربه ای بزرگ و جبران ناپذیر بر پیکر پاک دین الهی می باشد و اهمال و سهل انگاری در مورد این جریان ها گناهی نابخشودنی و بس عظیم است. پس باید همیشه در صحنه حضور داشته باشید و فرصت را از فرصت طلبان داخلی و خارجی سلب کنید .
اما سخنی با خانواده ام : مادرم ! می دانم به پایم زحمت بسیار کشیدی و شب های زیادی را به خاطرم نخوابیدی و همیشه در فکر تربیت و سلامتی من بودی و آرزو داشتی ثمره ی زندگی ات در دوران پیری عصای دستت گردد، ولی الآن، اسلام محتاج است، دین خدا احتیاج به نیرو دارد و من در حکم وظیفه دانستم که به جبهه بروم. پدرم ! خیلی می بخشید که شما را ناراحت کردم و بدون خداحافظی به جبهه آمدم، چون دیگر نمی توانستم بمانم و دلیر مردان خداجو در راه صیانت اسلام شهید شوند و من نظاره گر این ایثار و فداکاری باشم. و اگر در مدت زندگیم از شما نافرمانی کردم مرا ببخشید که رضای خدا در رضای والدین است. برادرانم ! تقاضا دارم که بیش از پیش در فکر اسلام باشید هر چند واقعاً استاد و معلم من بودید.
خواهرانم ! امروز وظیفه ی شما حفظ شعائر اسلامی، علی الخصوص حجاب و عفت است که در جای خود جبهه ای دیگر می باشد. و آن بی خبران که پوشش اسلامی را حفظ نمی کنند بدانند که چه سرنوشتی در انتظار آنان است و در روز قیامت خداوند تبارک و تعالی جزای این همه بی حرمتی به قوانین اسلامی و پا گذاشتن بر خون شهیدان را به بهترین وجه می دهد. در خاتمه توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین از خدای متعال خواهانم.